یارو ميره ساندويچي، ميگه: ببخشيد بندري داريد؟
صاحاب ساندویچی ميگه: بعله.
ميگه: پس قربون دستت، یدونه باحالشو بزار يه حالي كنيم
حیف نون مهم ميشه زيرش خط ميكشن، تو امتحان مياد
غضنفر ميخواسته به فلسطينيا كمك كنه، براشون سنگ پست ميكنه
غضنفر ساندويچ فروشي داشته، يك روز يك بابايي مياد ميگه: قربون يك ككتل بده، فقط بيزحمت توش گوجه نگذار.
غضنفرميگه: آقا امروز اصلا گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟
حیف نون ميره شكار خرگوش، صداي هويج در مياره
يه بار تو آبادان مسابقه تقليد صداي داريوش برگزار ميشه، داريوش مياد چهارم ميشه
غضنفر از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم
عربه هي باد معده میزده، بعدش يك ليوان آب ميخورده.
ازش ميپرسن: چرا هي بعد از گوزيدن آب ميخوري؟
ميگه: ولك، اگه آب نخورم كه گرد و خاك ميشه
غضنفر سرشو با شامپو ولی بدون آب میشسته بهش میگن چرا آب نمی ریزی؟ میگه : آخه روش نوشته مخصوص موهای خشک
غضنفر ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم
از یاور می پرسن: آخرین دندانی که در دهان انسان در می آد چه نام دارد؟ میگه: دندان مصنوعی
خسیسه یه پوسته موز میبینه میشینه کنار موزه. میگن: چرا اینجا نشستی؟ میگه: آخه میخوام فکر کنند من این موزو خوردم
يه روز يه تركه با يه حیف نون با يه قزوينيه با يه تهرونيه با يه رشتيه با يه خارجيه با يه اصفهانيه با من تصميم گرفتيم تو رو بذاريم سره كار كه گذاشتيم
یه روز یه غضنفر میره مهمونی بهش پولکی میدن. وقتی داشته میرفته میگه چیپس هاتون شیرین بود...نگین خر بود نفهمید
يه آبادانیه ميره تو مغازه به یارو ميگه: کا، بلوز داری؟ مغازه داره ميگه: نه. آبادانیه ميگه: کا، شلوار داری؟ مغازه داره ميگه: نه. آبادانیه با تعجب ميگه: کا، پس چرا رو شيشه نوشتی: كا لباس داریم؟!
فحشهاي عربي: از جلو چشمام خفهشو، كثافت مرض، پاتو از رو بوق بردار، گردن درازي ميكني؟
يه نفرو محكوم به اعدام در اتاق گاز مي كنن . وقتي مي برنش مي بينه اتاق سقف نداره .
ميگه : اين چه اتاق گازيه كه سقف نداره ؟
مي گن : كپسول گاز كه خورد تو سرت مي فهمي
مداحه میگه: چراغ ها رو خاموش کنین ببرمتون کربلا , چند دقیقه بعد چراغ ها رو که روشن میکنن میبینن همه ساک به دست وایستادن دم در , مداحه میگه شما ها ترکین؟ میگن نه, ما لریم , ترکا تو اتوبوسن
يه روز حیف نون و غضنفر داشتن باهم شطرنج بازي ميكردن شاه دق ميكنه ميميره
غضنفر میره به دانشگاه به دو دلیل می فهمن اوسکوله:
1.سامسونیتش رو می ذاشت تو ذنبیل
2.وقتی استاد تخته رو پاک میکرده اونم دفترش پاک می کرده
غضنفر ادعای پيامبری می كنه بهش می گن خوب اسم كتابت چيه می گه كتاب ندارم جزوه ميدم بنويسيد
تركه ميره رستوران ميگه: غذا چي دارين؟ گارسون ميگه: كاستيدگيلينكوفينوستا با ليمو! تركه ميگه: كاستيدگيلينكوفينوستا با چي؟
حیف نون جلوی دبیرستان دخترانه میافته تو جوب! واسه اینکه ضایع نشه میگه: هر کی منو در آورد مال خودش
پسر خسیسه به باباش میگه : بابا چرا ما مثل بقیه با کشتی سفر نمیکنیم ؟ بابا میگه : خفه شو شناتو بکن
غضنفر با ذوق به دوستش ميگه : بالاخره بعد از 2 سال اين پازل رو حلش کردم
دوستش ميگه 2 سال زياد نيست؟
غضنفر ميگه: نه بابا رو جعبش نوشته 7 تا 10 سال
يه جايي جشن بوده، حیف نون همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟ حیف نون ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده!!!
حیف نون زنشو مي کشه ميره مرحله بعد
خسیسه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام ميدن یا نه
غضنفر با زنش رفته بوده سينما، تو فيلم يهو يه گاوه شروع ميكنه دويدن طرف تماشاچيا. غضنفر يهو ميپره زير صندلي
زنش ميگه: بابا خجالت بكش! اين فيلمه
غضنفر ميگه: زن! من و تو ميدونيم فيلمه، گاوه كه نميدونه!
يه روز غضنفر ميره مغازه لوازم خونگي چشش ميافته به فلاسك ميپرسه آقا اون چيه؟ مغازه دار ميگه اون فلاسكه ميپرسه كارش چيه ميگه هر چيز سردي رو بزاري تو ش سرد نگه ميداره هر چيز گرم هم بذاري توش گرم نگه ميداره مرده خوشحال ميشه و يكي ميخره فردا كه ميره اداره باخودش ميبره رييسش وقتي فلاسكو ميبينه ميگه ببينم چي تو اون فلاسكت داري؟ ميگه اقاي رييس 2 تا الاسكا دارم با 3 تا فنجون قهوه
به غضنفر میگن چرا سي ديت انقدر خش داره ميگه:آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم !
غضنفر نميتوانند با 110 تماس بگيرند .چون كليد 11 رو روي تلفن پيدا نميكنند!
خسیسه به پسرش می گه: هر وقت با نامزدت می ری سینما، توی سینما قرار بذار تا اون مجبور شه بلیت خودش رو حساب کنه پسرش می گه: پس کی بلیت منو حساب کنه؟
بچه خسیسه نمره بيست مي گيره . باباهه مي زنه تو گوشش بهش ميگه : کره خر توکه با 10 هم قبول مي شدي . لازم بود اين همه خودکار مصرف کني ؟
يه پسر اصفهاني به پدرش ميگه امروز عوض سوار شدن دنبال اتوبوس دويدم و 25 تومان كاسب شدم . پدره ميزنه تو گوش پسره و ميگه : دنبال سواري ميدويدي بيشتر تو جيبت ميماند
از حیف نون می پرسن آرزوت چیه؟ میگه: دکتربشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم: متاسفم