به حیف نون گفتن بیا شرکت نفت 15 روز کار 15 روز استراحت ماهی 300 هزار تومان ، حیف نون کمی فکر کرد گفت : نیبو او 15 روز هم نیام ماهی 150 تومان بدینم !

می خوام یه اعتراف کنم ....
وقتی کوچیک بودم با دوستام میرفتیم اون یکی کوچه (کوچه خودمون ریسکش بالا بود خخخخخخ )و زنگ مردم رو میزدیم بعد وحشت زده با سرعت نور از صحنه ی جرم فرار میکردیم قلبمون از حلقمون میزد بیرون الانم که میگم استرس میگیرم ! ولی کلی کیف میکردیم
دل خوشی بود برا خودش نبود آیفن تصویری.......هـــــــــــی یادش بخیر
حالا کو اون بچگیامون لذت های کوچیکمون و.............

امروز تو راه خونه بودم دیدم دوتا بچه دبستانی باهم دعوا افتادم به هم فحش هایی میدادن که باید از بابات میپرسیدی معنیشو
ما هم بچه دبستانی بودیم دیگه فوقش یه فحش معمولی به هم دیگه میدادیم تهش میگفتیم اینه خدایی برعکس اونم میگفت با سنگ خدایی شکستمش...........
فحوای کلام:بچه های امروزی خیلی پرو هستن

این کرم های حلزون رو چطوری درست میکنن؟
فکر کنم حلزونه رو میزارن رو تردمیل بعدشم اثرات به جا مانده رو جمع میکنن

اون خـره بود تو کلاه قــرمــزی ... دو روز تحویلــش گـــرفتــن از فــرداش اومد گفت من اسبــم....
بعضـی آدمــا همینجـوریــن...!!
این "بعضیــا" همون "بعضیـا" بمونن بهتــره...
آغوششونم دیگـــه بغل نیســت "توالــت عمومیــــه"...هـــه!

گودزيلايعني اين:
تفريح سالمش اينه که پشه هاروبايه ضربه نيمه کتلت ميکنه بعدميندازه تواون چراغ خاب پشه کش برقيا وقتي جزغاله ميشن وميترکن ذوق مرگ ميشه!ببينين ما أ دس اين چ ميکشيم!

یارو كنار يه چاهي وايساده بوده، هي ميگفته:‌
سيزده،..سيزده،..سيزده.. يكي از اونجا رد ميشده،
مي‌پرسه: ببخشيد قربان،
مي‌تونم بپرسم داريد چيكار مي‌كنيد؟ یارو يقه
طرف رو ميگيره، پرتش مي‌كنه تو چاه، ميگه:
چهارده،...چهارده،...چهارده

تصور کن !!!
تصور کن با مخاطب خاصت دعوا کردی،تقصیر از اون بوده و منتظری که زنگ بزنه یا پیام بده
و عذرخواهی کنة ،راه افتادی تو خیابون با اعصاب داغون ساعت 1 نصفه شب،تنها تو خیابون از شانس خوبت بارونم میگیره و جو
کاملا رمانتیک میشه ، به این فکر میکنی که کاش الان همرات بود و حداقل کاش زنگ بزنه و باهاش
حرف بزنی ،یهو گوشیت زنگ میخوره ، تپش فلبت میره بالا ، به خودت میگی یعنی میشه؟؟؟
گوشی رو درمیاری بدون اینکة به صفحه گوشی نگاه کنی(به خاطر ذوق زیاد)جواب میدی جانم !!!
و از اون طرف صدای ....(کمی اشک لطفا) صدای بع بع گوسفند میاد با تعجب رو صفحه گوشی نگاه میکنی و می بینی رفیق دلقک عوضی کثافت(بووووق) خواسته سربه سرت بذاره
اگه اون لحظه دستم بهش می رسید...

***اسپشیال***
ماهمین الان مهمونای اصلی عید دیدنیمون اومدن و رفتن خدا امسال رو به خیر بگذرونه

خطاب به نیمه گم‌شده‌ام: توقع ازت ندارم الان پیدا شی فقط تونستی بیا بگو ظاهر آدما برات مهم نیست تا دیگه بدنسازی نرم!

یه دختر همسایه داریم پیش دبستانیه
اومده میگه خاله بعد ازین که پیش دبستانیو تموم کنم میرم کجا
گفتم بعدش میری دبستان بعد راهنمایی,دبیرستان ,بعد میری دانشگاه بعدش عروست میکنن
برگشته بهم میگه خاله نمیشه قبل اینکه برم دانشگاه عروسم کنن!!!!دختر همسایه عجوله من دارم!!آیا؟؟!!

جونم براتون بگه که ما یه هیولااااااااااااا داریم تو فامیل ک البته سالی چن بار از شکر خدااااااااااا زیارتش میکنیم...
چن روز پیش از شانس بد خورد به پست ما...
بعد کلی وقت میزنه رو دوش داداشم بهش میگه خوووو چ خبرااااااااا
حالا بگو ببینم بچه دارررر نشدی؟؟؟!!!(داداشم تازه چن وقته عروسی کرده)
داداشم فک کنم اون شب تا صبح نخوابید....
خدایااااااااا ما را از شر این هیولاهای انسان نما حفظ بفرماااااااا
امیننننننننن(همه با هم)

اقااااااااااا همون هیولا هه بود ک گفتم بهتون...
تو یه جمعی نشسته بودیم وسط کلی بحث یه هو بر میگرده میگه من یه سوال دارررررررم؟؟؟بپرسم؟؟
ما همه گفتیم چی میخواد بگه ینی!!!!
برگشته میگه اغاااااااااا من میدونم برق و ادیسون اختراع کرد تلفن و بل
...اما نمیدونم ابن شیشه رو کی اختراع کرد؟؟؟این سوال خواب و ازم گرفته!!!!
مام برگشتیم گفتیم پدر بزرگگگگگگگ من!!
میگه نه بابا جدی میگم..
الان به ما تکلیف داده جلسه بعد ازمون میپرسه
دعا کنین برامون..

دقت کردین هر چی اولش پ داره گرون میشه !!!
پسته
پراید
من برم پشگل جمع کنم شاید گرون شد پولدار شدیم!!

دو تا توصیه مهم برای زندگی سالم
1.همیشه حقیقت رو هرچقدر هم که تلخ و خطر ناکه با قدرت بگید.
2بلافاصله بس از گفتن فرار کنن!

با مخـــاطب خــاصم دعوام شد....بــــعد دو روز میـــگه بیا از اول شروع کنیم.....منم گــفتم اکی...asl plz?
ولــی نمیـــدونم چرا گوشیشو خــاموش کـرد....بی جـــنبه روانــــی...

دیروز رفتم ساندویچی, داشتم به لیست سانویچا رو دیوار نیگا می کردم,چشم خورد به یه ساندویچ به نام فلاسیس!
رفتم از فروشنده هه پرسیدم این فلاسیس دیگه چجور ساندویچیه؟
گفت فلافل با سوسیس دیگه!! :|
یعنی اوج ابتکارو به خرج داده ها...

اینقد بدم میاد از خودم وقتی میام 4 جوک این پستارو میخونم با بعضیاشون میخندم با بعضیاشون می بغضم با بعضیاشون فکر میکنم ولی هیچی ب مغز نداشتم نمیرسه که بزارم بقیه م این حس بهشون دس بده...
خیلی بی هنرم /نه؟؟؟؟؟
هععععی روزگار

این همه درس خوندیم بالاخره نفهمیدیم رابطه ی فیثاغورس با کی بود..
قضیه اش چی بود....!!! بالاخره چی شد ...!!!
خیلی کلک بود

آقا این مسابقه ی سیبیل چیه گزاشتین این بالا...
داشتم عکساشو میدیدم یهو مامانم پرید تو اتاقم...
تااومدم توضیح بدم که...
مامانم:فائزه اینا کین سیبیل گزاشتن؟!پناه بر خدا دوستاتن؟!چرا همچین کردن؟!بزن ببینم توام بینشون هستی؟
اون روز که گفتی بادوستام میرم مسابقه رفتی اینجا اره؟!
حالا هی من میگم:مامان جان این مسابقات تو تهرانه من که ازهمدان بیرون نرفتم...مامان جان اون مسابقاتی که من شرکت کردمacm بود...اصلا گوش نمیداد
همین جور که داشت از اتاق میرفت بیرون باخودش میگفت من باشم دیگه نزارم تنهایی بری بیرون...
مامانه نگرانه من دارم؟!!!!!!!!!!!!!!!

سلام ميخوام يه خاطره جالب از جبهه بگم ... توي يه وبلاگ خوندم ... خيلي باحاله و واقعي !!!!
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو یه خمپاره اومد و بومممممم ..... نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو برداشتم رفتم سراغش . بهش گفتم تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد گفت : من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم . اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکَنید . بهش گفتم : بابا این چه جمله ایه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر ...با همون لهجه اصفهونیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده !(واقعا هم شهيد شد)
شادی روحه همه شهدا صلوات 

عاقا بابای من با یکی از دوستاش همیشه با هم میرن کفش میگیرن.آخرین بار هم مثل هم خریدن فقط بابام مشکی گرفت اون یکی قهوه ای..حالا سایز پای بابام41 و پای دوستش44.
دیشب اومدن خونه ی ما .موقع رفتن اشتباهی کفش بابای منو پوشید و رفت...حالا امروز اومده میگه :ببخشیدا دیشب وقتی رسیدم خونه از رنگ کفش فهمیدم اشتباه پوشیدم.!!!!
من الان موندم یعنی واقعا دیشب تو راه خونه متوجهه سه شماره تنگی کفش نشده??عایا??شما بگین من سرمو به کجا بکوبم عاخه...

دختر خالم 12 ساله عیدی های امسالشو یه جا به قول خودش استتار کرده حالا هرچی فکر میکنه
یادش نمیاد کجا گذاشتشون (قضیه اسکول)
حالا پسر خالم 10 سالة رفته عیدی هاشو داده به دختر خالم واسش نگه داره
قضىه (شاسکول)
هیچی دیگه منم قراره یه عکس از دوتاشون رو بذارم تو اینترنت به عنوان نمونه
های انسانی اسکول و شاسکول